English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8721 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
orthopaedy U فن درست کردن انامهای ناقص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
orthopaedic U مربوط بفن درست کردن اندامهای ناقص
osteoclasis U استخوان شکنی برای درست کردن اندان ناقص
rough coating U اجمالا درست شده ناقص
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
demonish U ناقص کردن
garble U تحریف یا ناقص کردن
mutilate U ناقص یا فلج کردن
mutilating U ناقص یا فلج کردن
mutilates U ناقص یا فلج کردن
truncate U شاخه زدن ناقص کردن
to break aset U خراب یا ناقص کردن یک دستگاه
truncates U شاخه زدن ناقص کردن
truncating U شاخه زدن ناقص کردن
truncated U شاخه زدن ناقص کردن
huddling U ناقص انجام دادن ازدحام کردن
huddled U ناقص انجام دادن ازدحام کردن
huddle U ناقص انجام دادن ازدحام کردن
huddles U ناقص انجام دادن ازدحام کردن
mayhem U چلاق کردن ناقص العضو کردن
mutilates U ناقص کردن فلج کردن
marring U ناقص کردن بی اندام کردن
mar U ناقص کردن بی اندام کردن
marred U ناقص کردن بی اندام کردن
mutilating U ناقص کردن فلج کردن
mutilate U ناقص کردن فلج کردن
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
gathered U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gather U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
dress U لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
dresses U لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
labourvt U بزحمت درست کردن مفصلابحث کردن بدرازاکشیدن
set right U درست کردن
make U درست کردن
cleans U درست کردن
manufactured U درست کردن
to set U درست کردن
cleanest U درست کردن
manufacture U درست کردن
cleaned U درست کردن
clean U درست کردن
fix up U درست کردن
gullies U درست کردن
to erect into U درست کردن از
makes U درست کردن
adapt U درست کردن
builds U درست کردن
redd U درست کردن
fettle U درست کردن
build U درست کردن
trims U درست کردن
gulleys U درست کردن
to put in to shape U درست کردن
trimmest U درست کردن
to riven laths U یا درست کردن
make up U درست کردن
trim U درست کردن
gully U درست کردن
buildings U درست کردن
indite U درست کردن
fabricated U درست کردن
correcting U درست کردن
concocted U درست کردن
to sct aright U درست کردن
fabricate U درست کردن
concoct U درست کردن
to fix up U درست کردن
to set to rights U درست کردن
to set in order U درست کردن
shapes U درست کردن
fashioned U درست کردن
shape U درست کردن
fashioning U درست کردن
to get up U درست کردن
fashion U درست کردن
correct U درست کردن
fabricates U درست کردن
concocts U درست کردن
concocting U درست کردن
to cleanvp U درست کردن
weave U درست کردن
fabricating U درست کردن
set in order U درست کردن
fashions U درست کردن
weaves U درست کردن
manufactures U درست کردن
corrects U درست کردن
to put to rights U درست کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
mended U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mends U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mend U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
to adapt [to] U جور کردن [درست کردن ] [سازوار کردن] [به]
to manufacture [into] U ساختن [درست کردن] [به]
strike off U بی زحمت درست کردن
to make something U چیزی را درست کردن
orthoepy U فن درست تلفظ کردن
hedges U خاربست درست کردن
hedged U خاربست درست کردن
team U دسته درست کردن
to weave a plot U دوزوکلک درست کردن
hedge U خاربست درست کردن
scrambling U املت درست کردن
teams U دسته درست کردن
to toss up U زود درست کردن
blow down U بافوت درست کردن
re form U دوباره درست کردن
scrambled U املت درست کردن
to word up U کم کم درست کردن کم کم رسانیدن
pond U حوض درست کردن
roughcast U اجمالا درست کردن
ponds U حوض درست کردن
image erection U درست کردن تصویر
recondition U دوباره درست کردن
stage craft U فن درست کردن نمایش
scrambles U املت درست کردن
vint U درست کردن یا ریختن
scramble U املت درست کردن
corn popping U درست کردن چس فیل
reconditions U دوباره درست کردن
manipulates U با استادی درست کردن
manipulate U با استادی درست کردن
exacts U تحمیل کردن بر درست
reconditioned U دوباره درست کردن
frame U پاپوش درست کردن
manipulates U با دست درست کردن
exacted U تحمیل کردن بر درست
To put things straight(right). U کارها را درست کردن
exact U تحمیل کردن بر درست
dresses U درست کردن لباس
dress U درست کردن لباس
manipulated U با دست درست کردن
to mill flour U ارد درست کردن
railroads U پاپوش درست کردن
die sink U خزینه درست کردن
manipulate U با دست درست کردن
manipulated U با استادی درست کردن
dowel U میخچه درست کردن
railroad U پاپوش درست کردن
make U درست کردن ساختن اماده کردن
makes U درست کردن ساختن اماده کردن
to touch off U با شتاب درست کردن زودرسم کردن
To do up the room. U اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
repaired U درست کردن جبران کردن تعمیر
repair U درست کردن جبران کردن تعمیر
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
to check up U درست رسیدگی یاحساب کردن
organises U تشکیلات دادن درست کردن
extemporised U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporises U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
spells U املاء کردن درست نوشتن
organizes U تشکیلات دادن درست کردن
to hammer out U ساختن بکوشش درست کردن
extemporising U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
organizing U تشکیلات دادن درست کردن
to put up ones hair U مویاگیس خودرازنانه درست کردن
spelled U املاء کردن درست نوشتن
organize U تشکیلات دادن درست کردن
he is blowing glass U شیشه را با فوت درست کردن
vault U گنبد یاطاق درست کردن
to put up U زنانه درست کردن جادادن
spell U املاء کردن درست نوشتن
to play up U درست و حسابی بازی کردن
top a gap U رخنهای راگرفتن درست کردن
organising U تشکیلات دادن درست کردن
agrees U ترتیب دادن درست کردن
vaults U گنبد یاطاق درست کردن
rigged U با خدعه وفریب درست کردن
extemporizing U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
geometrize U با قواعد هندسی درست کردن
extemporized U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizes U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
agreeing U ترتیب دادن درست کردن
agree U ترتیب دادن درست کردن
extemporize U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
rig U با خدعه وفریب درست کردن
rigs U با خدعه وفریب درست کردن
to roll a huge snowball U گلوله بزرگی از برف درست کردن
addled <adj.> U گیج و ناتوان در درست فکر کردن
To fake an oil – painting . U یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1A hero can affect on the people.
1strong
1To be capable of quoting
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1time is prceious it has great
1Arousing
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1pedal pamping
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com